نارنج و ترنج

نارنج و ترنج

یک شب از سوز و تب اسفند ماه

تازه نارنجی به قصری یافت راه

هاج و واج از رنگ ها و نقش ها

در میان پرده ها و فرش ها

دید نقشی در نکورویی یکیست

گفت ای زیباترین نام تو چیست؟

گفت نام من ترنج است ای جوان

نام من در رنج اندامم نهان

گشت نارنج از جوابش در شگفت

خنده کرد انگشت بر دندان گرفت

ای به عمرت صبح و شب نابرده رنج

نام من نارنج و نام تو ترنج

من به سرما سوز مردم دیده ام

قصه ی هر روز گندم دیده ام

من تلاش باغبانان دیده ام

رنج کشت و کار دهقان دیده ام

تو ولی هر  روز و هرشب ساز و رقص

پادشاهان جام بر لب ساز و رقص

کرد مسکین پیر بر کودک نگاه

بغض صدها سینه را با سوز و آه

گفت نام من برای شاه نیست

قصر شاه از رنج ما آگاه نیست

من ترنج از رنج های مردمم

من همان هر روز رنج گندمم

پشت نام من نهفته درد شب

از صدای کودکان  سرد شب

پشت نامم اشک صدها دختر است

نام من همگون نام مادر است

آب و رنگ توست خاک  باغ و دشت

یا طبیعت روح پاک باغ ودشت

تاب و رنگ من دروغ قدرت است

رنج من پنهان به رنگ ثروت است

جنس تو میراث جنس مزدکی

بوی جوی مولیان رودکی

جنس من نفرین کرم سوخته

تهمت پرواز برلب دوخته

عشق دهقان کار نان و زندگیست

  باغبان در لذت آزادگیست

رنج اینجا زیر پای مست شاه

آه مظلومی لگد مال و سیاه

انتهای تو به خاک است و زمین

انتهای من به نیرنگ است و کین

آتشست این رنج نام و باد نیست

  مرهم این زخم جز فریاد نیست

 

 

شعر از : محمد حسین داودی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[ پنج شنبه 8 مرداد 1395 ] [ ] [ محمد حسین داودی ]
[ ]

پیوندها


سلام دوست خوبم

 

 گلاریشا محمد حسین داودی  glarisha  برای تبادل لینک

اینجا آدرس خودتو بنویس

ممنون از حضور گرمت